شبی که «آه» کامل شد
شبی که «آه» کامل شد

تجربه ناموفق میزبانی جام حذفی سال گذشته، دیشب در دیدار پرسپولیس ـ داماش تکمیل شد.

شبی که «آه» کامل شد

به گزارش پایگاه خبری نخل اسپورت و به نقل از خبرگزاری فارس از اهواز، شب گذشته اهواز میزبان فینال جام حذفی فوتبال کشور بود که در کنار همه حواشی که داشت مشخص شد همیشه بحران مدیریت در خوزستان مواقع سیل و حوادث طبیعی نیست. البته این بحران مدیریت گاهی زاده عملکرد ضعیف مدیران خوزستانی و گاهی حاصل دخالت و اقدام مدیران خارج از استان است که مدیران استانی مجبورند با آن‌ها راه بیایند.

خبرنگار فارس از منظری دیگر حوادث بازی دیشب را مورد بررسی قرار داده که گزارش میدانی آن را از فینال جام حذفی و قهرمانی پرسپولیس می‌خوانید.

 پرده اول: چه کسی روزه است؟

ماه رمضان و زبان روزه و هواداری که (شاید) به‌دلیل عدم وجود زیرساخت نمی‌تواند بلیط الکترونیکی بخرد، زیرا مسؤولین اعلام کرده‌اند بلیط را فقط کاغذی و از باجه‌های ورزشگاه می‌شود تهیه کرد.

گفته بودند ساعت ۱۵ بلیط‌فر‌وشی آغاز می‌شود، چند ساعت قبل از بازی هم قولی منتشر می‌شود که بلیط‌فر‌وشی از ساعت ۱۷ آغاز می‌شود. هواداران به‌خاطر عشق به فوتبال از ظهر و در گرمای ۵۰ درجه به صف آمدند و ساعت‌ها منتظر ماندند تا بلیط تهیه کنند.

پرده دوم: ورود به ورزشگاه

ساعت حوالی ۱۹ و ۳۰ بود که به نزدیکی‌های ورزشگاه رسیدم آن هم با ماشین شخصی خودم و به اتفاق یکی از همکاران. طبق معمول ترافیک در مسیرهای منتهی به ورزشگاه سنگین بود و حدود ۳۰ دقیقه در ترافیک معطل شدیم.

بالاخره به گیت‌های بازرسی یا همان محدوده راهنمایی و رانندگی رسیدیم. در آن شلوغی پیاده شدم و خود را به افسر راهنمایی رساندم؛ دیالوگ معروف را گفتم، «آقا خبرنگارم میشه لطفا راه رو باز کنن بریم داخل؟».

پاسخ هم البته تکراری بود، افسر راهنمایی و رانندگی سری چرخاند به سمت افق و با لحنی سرد گفت: «نمیشه آقا، ماشینتو بذار و پیاده برو، جا نیست، اگر هم خیلی اصرار داری به اون آقا بگو». 

جلوتر رفتم و از «آن آقا» که ظاهرا مافوق شخص قبلی بود اجازه ورود خواستم که ظاهرا وی توجیه بود و اجازه داد تا وارد شویم، البته این پروسه که ذکر شد حدود ۲۰ دقیقه طول کشید.

به‌هرحال رد شدیم و ماشین را روبروی درب استادیوم پارک کردیم چون این دیگر برای خبرنگاران جا افتاده که جایی برای ماشین‌هاشان در پارکینگ اختصاصی ورزشگاه وجود ندارد.

پرده سوم: روز جولان آشنایان، بدون بلیط‌ها، بدون آیدی‌کارت‌ها!

وارد که شدیم فقط یک نفر مقابل درب ورودی آیدی کارت خبرنگاران را چک می‌کرد، از روز قبل یکی از عوامل برگزاری که از اعضای هیأت فوتبال خوزستان بود تأکید کرده بود که هیچ یک از اصحاب رسانه بدون آیدی کارت حق ورود نخواهند داشت زیرا سازمان لیگ شدیدا بر این موضوع نظارت می‌کند.

اما از همان بدو ورود به ساختمان اصلی استادیوم، هر شخصی که بخواهید قابل مشاهده بود به‌جز افرادی که آیدی کارت داشته باشند. همان‌جا متوجه شدم کار از دست آقایان در رفته و برخی افراد به عناوین مختلف بدون آیدی‌کارت‌ یا بلیط وی‌آی‌پی وارد ساختمان اصلی ورزشگاه شهدای فولاد شده‌اند.

از راه‌پله‌های کناری خود را به طبقه سوم ورزشگاه و جایگاه خبرنگاران رساندیم. صحنه را که دیدم جا خوردم، بیش از ۳۰۰ خبرنگار در جایگاه ویژه خبرنگاران یا همان سالنی که جلوی آن شیشه است نشسته، ایستاده یا در حال تردد‌اند. 

اندکی که گذشت دیدم از این جمعیت تنها به تعداد انگشتان یک دست خبرنگار هست و الباقی همان آشنایان هستند که هر کس به نحوی وارد این جایگاه شده است.

خبرنگاران که از جایگاه چوبی ویژه که برای‌شان تعبیه شده صرف نظر کرده بودند، حتی جایی برای نشستن نداشتند. جالب اینجا است که وقتی یکی از خبرنگاران پیش یکی از مسؤولان ورزش استان می‌رود و تقاضا می‌کند سر و سامانی به جایگاه خبرنگاران بدهند، پاسخ می‌شنود:« کارهای مهم‌تری داریم، مگر نمی‌بینی در چه وضعیتی گیر کرده‌ایم».

پرده چهارم: تلألو فرهنگ استفاده از ورزشگاه!

هنوز بازی شروع نشده و هوادارانی که روی صندلی‌های ورزشگاه نشسته بودند خیلی آرام و منظم منتظر آغاز بازی بودند، اما در جایگاه خبرنگاران که حالا دیگر جایگاه «همه» بود غوغایی به پا بود. از دعوا و درگیری تا نیروی امنیتی که توجه خاصی به این قسمت نداشت.

هنگامی که اذان گفته شد، پکیج‌های تغذیه برای توزیع بین خبرنگاران و عوامل اجرایی آوردند که به یک‌باره چندین نفر ریختند روی توزیع کنندگان و پکیج‌ها را بردند و خوردند تا خیلی از زحمت‌کشانی که با زبان روزه به ورزشگاه آمده بودند، همچنان نتوانند حتی با یک لیوان آب روزه خود را باز کنند.

صحنه‌های دردآور به همین‌جا ختم نمی‌شد، یکی از هواداران که حداقل ۴۰ سال سن داشت، در همان سالن معروف دیوارشیشه‌ای مخصوص خبرنگاران، پوست موز و آبمیوه خود را روی زمین انداخت و حتی هسته خرما را نیز با دهان روی زمین پرتاب می‌کرد. این صحنه با اعتراض چند خبرنگار مواجه شد و پاسخ آن شخص این جمله دردآور بود:«خودشون میان نظافت می‌کنن!»، همان‌جا خیلی‌ها اذعان کردند که این شخص از همان دسته افرادی است که اینور و آنور می‌نشیند و تعریف فرهنگ هواداری ژاپنی‌ها را می‌دهد.

ساعت به ۲۱ و ۲۰ دقیقه رسید و بازی همچنان آغاز نشده بود.

پرده پنجم: هواداران داماش، در مسیر اسطوره شدن!

در هنگام ورود به استادیوم، حدود ۳۰۰ هوادار داماشی را دیدیم. یکی از هواداران رشتی به خبرنگار فارس گفت: ۲۲ ساعت از رشت با اتوبوس به اهواز آمدیم اما ما را به ورزشگاه راه نمی‌دهند، می‌گویند جا نیست. کجای این مسئله عادلانه است.

وی ادامه‌داد: ما پنجاه درصد از ظرفیت ورزشگاه که حق‌مان بود را نمی‌خواهیم، حتی بیست درصد هم نمی‌خواهیم، اما حداقل به اندازه ۲ هزار نفر به ما جا می‌دادند.

بر همین اساس، اسماعیل حاجی‌پور مدیرعامل داماش اعلام کرد که مادامی که هواداران داماش مستقر نشوند، تیم ما بازی نمی‌کند که بعد از این موضوع را در گزارش‌های مختلف از دیشب تا امروز دیده و خوانده‌ایم. از همان شب گذشته تا کنون حمایت باشگاه و شخص مدیر تیم داماش از هوادارانش تحسین اکثر فوتبال‌دوستان را در پی داشت، حتی دیشب خود پرسپولیسی‌ها هم اعتقاد داشتند حق هواداران داماش ضایع شده و آن‌ها باید روی سکوها مستقر شوند.

موضوعی که بدجوری تو ذوق می‌زد این بود که مسؤولین برگزاری این بازی، بی‌توجه به ظرفیت ورزشگاه و بی‌توجه به امکان بر هم خوردن نظم، بلیط‌فر‌وشی کردند و حتی افرادی را بدون بلیط به ورزشگاه راه دادند.

علاوه بر این عدم پیش‌بینی مکانی برای استقرار هواداران داماش، موضوعی است که حتما مسؤولین باید بابت آن جواب پس بدهند.

هواداران و باشگاه داماش با اقدام خود نشان دادند هنوز هم می‌شود به‌راحتی از کنار‌ بی‌عدالتی و ناپاکی در فوتبال رد نشد.

پرده ششم: رکورد در تأخیر!

به هر شکل، پس از اینکه خیلی از هواداران حدود ساعت ۲۳ ورزشگاه را ترک کردند، بازی از حدود ساعت ۲۳ و  ۲۰ دقیقه آغاز شد که این تأخیر یک رکورد در تاریخ فوتبال ایران و جهان به شمار می‌رود.

پرده آخر: شبی که «آه» کامل شد

ضعف در مدیریت ورزش خوزستان، هیأت فوتبال خوزستان و سازمان لیگ دستاورد بازی فینال شب گذشته بود که تبلور آن را در میلیون‌ها تومان خسارت به استادیوم شهدای فولاد، تأخیر بیش از دو ساعته در آغاز بازی، ناتوانی در مدیریت بلیط‌فر‌وشی و ورود هواداران، موج نارضایتی و درگیری میان هواداران، گرمازدگی و مصدومیت تماشاگران و ده‌ها مورد ریز درشت دیگر دیدیم.

«آه» کامل شد زیرا حوادث فینال جام حذفی سال پیش در خرمشهر درس عبرتی برای مسؤولین خوزستانی نشد و فقط ادعای واهی آن‌ها بود که می‌توانست فاجعه‌ای مانند آنچه دیشب رخ داد، حتی بدتر از فینال سال قبل رقم بزند.

مسلما فینال امسال را اغلب فوتبال‌دوستان نه با زیبایی‌های استادیوم فولاد، نه با بازی خوب پرسپولیس و داماش، نه با گل فوق‌العاده علی علی‌پور و نه با جشن قهرمانی زیبا و با کیفیت برگزارشده، بلکه با فجایع آن به‌یاد می‌آورند.

یکی از اعضای هیأت فوتبال خوزستان روز قبل از بازی به خبرنگار فارس گفته بود که قرار است از این دیدار یک کلیپ باکیفیت تهیه و به AFC ارسال شود تا ورزشگاه شهدای فولاد به‌عنوان یکی از ورزشگاه‌های ملی معرفی شود و به‌همین دلیل همه مسؤولان می‌خواهند همه چیز به بهترین نحو انجام شود.

این مسئله اما ثابت می‌کند که هر چقدر سخت‌افزار و نرم‌افزار قوی باشد، مدیریت که ناتوان باشد، همه چیز زیر سؤال می‌رود. کشور آذربایجان و شهر باکو فینال لیگ قهرمانان اروپا را به زیبایی میزبانی کردند و آب از آب تکان نخورد در حالی که خوزستان باز هم نتوانست از پس برگزاری یک فینال حداقل کم‌دردسر بر بیاید.

بد نیست مسؤولان ورزش و فوتبال خوزستان و فدراسیون بدانند با حلوا دهن شیرین نمی‌شود و مدیر بی‌کفایت و بی‌صلاحیت بالأخره در چنین بزنگاه‌هایی دستش رو می‌شود. مدیر خوزستانی که می‌داند سازمان لیگ فدراسیون در این مواقع ضعیف‌ترین عملکرد را دارد، چگونه باز هم به مسؤولان آن‌ اعتماد می‌کند.

بی‌خود نبود سیاوش بختیاری‌زاده پیشکسوت فوتبال خوزستان یک روز قبل از بازی در گفت‌وگو با خبرنگار فارس تأکید کرد: به مسؤولان ورزش و فوتبال خوزستان تبریک می‌گویم که میزبان جام حذفی و بوقچی دو تیم غیر خوزستانی شدیم.

وی ادامه داد: البته همه ایران سرای ما است و افتخار می‌کنیم میزبان فینال باشیم اما مطمئنم باز هم ناتوانی مسؤولان فوتبال خوزستان و فدراسیون را خواهیم دید.

با همه اتفاقات رخ داده و حواشی پیش آمده، باید دید دستاورد برگزاری فینال جام حذفی در خوزستان در این سال‌ها چه بوده است؟

در آخر نیز این نکته قابل توجه است که وقتی فرزند یکی از مسؤولان فوتبال خوزستان پس از بازی عکسی را از جایگاه ویژه استادیوم فولاد منتشر می‌کند و از قهرمانی تیم محبوبش اظهار خوشحالی می‌کند باید گفت «تو خود بخوان حدیث مفصل از این مجمل»، کمی حرفه‌ای‌تر، کمی بهتر…

گزارش از محمدامین ناصرین

  • منبع خبر : فارس خوزستان